آخرین عناوین
پربیننده ترین عناوین
|
یک پژوهشگر و استاد تاریخ بررسی می کند؛ آیا ابن ملجم خانه زاد امام علی (ع) بوده است؟
وقتی با دوستان در باره مداحان صحبت می کردیم، بحث این بود که چه حرف تازه ای کشف کرده اند، روضه جدیدی که هیچ کس نخوانده باشد. حالا باید منتظر برخی از منبری ها باشیم که این کار را می کنند.
شمال نیوز: رسول جعفریان پژوهشگر و استاد تاریخ، در یادداشت پیش رو به اظهار نظر یکی از سخنرانان شب قدر درباره قاتل حضرت علی (ع) واکنش نشان داده و آورده است: منبع این جملات یک خبر طولانی و داستانی از آثار ابوالحسن بکری، قصه گوی معروف تاریخ اسلام است. تمام رجال شناسان این ابوالحسن بکری را به قصه گویی و دروغ گویی می شناسند و او را «الدجال الکذاب» می نامند.
به گزارش شمال نیوز، متن این یادداشت که در وبلاگ نگارنده نیز منتشر شده، به شرح زیر است:
نمی دانم چرا این روزها حساسیت پیدا کرده ام تا در باره مطالب تازه تاریخی که برخی از خطیبان سرشناس می گویند و سیما یا سایت های مهم خبری آن را در سطح وسیع و بیشتر با اهداف سیاسی منتشر می کنند، جستجوی کنم. قبلا ـ به طنز یا جد ـ وقتی با دوستان در باره مداحان صحبت می کردیم، بحث این بود که چه حرف تازه ای کشف کرده اند، روضه جدیدی که هیچ کس نخوانده باشد. در این باره داستانها نقل می شد، مخصوصا برای مداحانی که پشت سر هم مداحی می کردند و هر کدام باید روی دست دیگری می زدند. حالا باید منتظر برخی از منبری ها باشیم که این کار را می کنند. یکی از این اظهار نظرهای تازه که شب قدر در مصلای بزرگ امام خمینی مطرح شد، این جملات بود: کسی انتظار نداشت ابن ملجم شمشیر بکشد و به فرق امیرالمؤمنین(ع) ضربه بزند. کسی ابن ملجم را مراقبت نمیکرد چون او از دیگران به علی(ع) نزدیکتر بود و خانهزاد علی(ع) است! تیتری هم که برای این انتخاب شده این است: وقتی به سوابق خوب ابن ملجم نگاه می کنیم، باید نگران عاقبت به خیری خودمان شویم. برای اثبات این ماجرا هم به روایتی در بحار ارجاع داده شده که در جایی از آن (با ترجمه ایشان) آمده است: وقتی امیرالمؤمنین(ع) خلیفه شدند، از مردم یمن بیعت گرفتند و به والی یمن فرمودند ده نفر از بهترین مؤمنین یمن را برای من بفرست. مردم یمن، ابتدا صد نفر از بهترینهای خود را انتخاب کردند و آن صد نفر از بین خودشان هفتاد نفر انتخاب کردند و آنها سی نفر و آنها نیز از بین خودشان ده نفر را انتخابکردند. وقتی این ده نفر به محضر امیرالمؤمنین(ع) آمدند یک نفر را به عنوان نماینده جلو فرستادند و او آنچنان زیبا در مدح و منقبت امیرالمؤمنین(ع) سخن گفت که واقعاً تحسین برانگیز بود. امیرالمؤمنین(ع) از او پرسید: اسم تو چیست؟ او گفت: من ابن ملجم مرادی هستم! امیرالمؤمنین(ع) دست روی دست زد و فرمود: «انا لله و انا الیه راجعون» و ناراحت شد و فرمود: تو قاتل من خواهی بود. حکایت مزبور در بحار: 42/261 آمده است. کل سوژه بحث، موضوع عاقبت بخیری است و البته ثمره آن هم در حمله به کسانی است که سوابقی دارند و حالا به زعم ایشان در حال خراب شدن هستند و هشدار که مبادا چنین باشید. (چیزی که هر دو جناح می توانند به هم بگویند و دلیلی هم جز اظهار نظرهای آنها با تأکید رگ گردن وجود ندارد). نتیجه بحث این است که «عاقبت بخیری» مهم ترین مسأله شب قدر است. یعنی در شب قدر از این مهم تر هم وجود ندارد! خوب به هر حال مهم است نه مهم ترین مسأله شب قدر. در این میان، برای بنده جالب بود که چطور ابن ملجم این قدر به امام علی (ع) نزدیک بوده و این مطلب در کدام منبع کهن تاریخی آمده است. به هر حال موضوع به امام علی (ع) مربوط می شد. ابتدا به سراغ بحار رفتم ببینم سند و منبع مطلب نقل شده چیست. شما وقتی روایتی در بحار دیدید، باید تا آنجا که سند و منبعش می آید عقب بروید. رفتیم. منبع این جملات یک خبر طولانی و داستانی از آثار ابوالحسن بکری، قصه گوی معروف تاریخ اسلام (چیزی مشابه ذبیح الله منصوری) نقل شده و آغاز آن این است: رَأَيْنَا فِي بَعْضِ الْكُتُبِ الْقَدِيمَةِ رِوَايَةً فِي كَيْفِيَّةِ شَهَادَتِهِ ع أَوْرَدْنَا مِنْهُ شَيْئاً مِمَّا يُنَاسِبُ كِتَابَنَا هَذَا عَلَى وَجْهِ الِاخْتِصَارِ قَالَ رَوَى أَبُو الْحَسَنِ عَلِيُّ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْبَكْرِيُّ عَنْ لُوطِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَشْيَاخِهِ وَ أَسْلَافِهِ قَالُوا لَمَّا تُوُفِّيَ عُثْمَانُ وَ بَايَعَ النَّاسُ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ ع كَانَ رَجُلٌ يُقَالُ لَهُ حَبِيبُ بْنُ الْمُنْتَجَبِ وَالِياً عَلَى بَعْضِ أَطْرَافِ الْيَمَن.... [در برخی کتب قدیمه روایتی در باره کیفیت شهادت آن حضرت دیدیم که بخشی از آن را که مناسب کتاب است به اختصار می آوریم. ابوالحسن علی بن عبدالله بن محمد بکری از لوط بن یحیی از مشایخ و اسلافش نقل کرده که گفتند: وقتی عثمان درگذشت و مردم با امام علی بیعت کردندپ مردی بود که او را حبیب بن منتجب می گفتند و والی در اطراف یمن بود....] منبع یک کتاب داستانی از ابوالحسن بکری است که حتی زمان وی به درستی شناخته شده نیست و چند کتاب داستانی از وی در اختیار قصه گویان و داستانسرایان بوده و پر از عجایب و غرایب است. بیشتر آنها عربی بوده و در طول زمان و البته قدیما، به فارسی هم درآمده است. کلا عرض کنم مرحوم مجلسی در اینجا و چند جای دیگر از ابوالحسن بکری مطالبی نقل کرده و در هر مورد قید می کند که اینها را در یک کتاب قدیمی دیده اما صحیح نیست، یا اطمینان به صحت آن ندارد. از جمله در باره همین خبر طولانی بیست و اندی صفحه ای در باره ابن مجلم که سراسر آن داستانی است، در پایانش می نویسد: قَالَ مُصَنِّفُ هَذَا الْكِتَابِ قَدَّسَ رُوحَهُ هَذَا الْخَبَرُ غَيْرُ صَحِيحٍ بَلْ إِنَّا كَتَبْنَاهُ كَمَا وَجَدْنَاهُ وَ الرِّوَايَةُ الصَّحِيحَةُ أَنَّهُ بَاتَ فِي الْمَسْجِدِ وَ مَعَهُ رَجُلَانِ أَحَدُهُمَا...... [مصنف این کتاب ـ یعنی مجلسی ـ گوید: این خبر درست نیست، و ما چنان که آن را یافتیم این جا نوشتیم (کاری به صحت و سقم نداریم). روایت صحیح این است که وقتی او - ابن ملجم ـ در مسجد شب را خوابید و با او دو مرد بودند یکی ....]
شبیه این اظهار نظر را پس از یک نقل صد صفحه ای از ابوالحسن بکری در باره مولد النبی (ص) نقل کرده و مشابه این سخن را گرفته است:
ایمیل مستقیم : info@shomalnews.com
شماره پیامک : 5000292393
working();
|
working();
|
« صفحه اصلي | درباره ما | آرشيو | جستجو | پيوند ها | تماس با ما » هرگونه نقل و نشر مطالب با ذكر نام شمال نيوز آزاد مي باشد